زیاده خواهی انسان...
گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
زیاده خواهی انسان...
شنبه 29 مهر 1396 ساعت | بازديد : 303 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

پیرمرد قصه گو گفت:

و انسان تنها نشسته بود، غرق در غم و اندوه.

حیوانات دورش نشستند و گفتند:"ما دوست نداریم تو را اینگونه غمگین ببینیم."

هر چیزی که آرزو داری از ما بخواه،

انسان گفت: می خواهم تیزبین باشم!

عقاب جواب داد: بینایی من مال تو.

انسان گفت: می خواهم قوی دست باشم!

پلنگ گفت: مانند من قدرتمند خواهی شد.

انسان گفت: می خواهم اسرار زمین را بدانم!

مار گفت: نشانت خواهم داد.

و سپس تمام حیوانات هرچه داشتند به او دادند.

وقتی انسان همه چیز را گرفت و رفت، جغد به بقیه گفت:

انسان خیلی چیزها می داند و قادر است کارهای زیادی انجام دهد.

من می ترسم!

گوزن گفت: ولی انسان هرچه آرزو داشت دارد، دیگر جای اندوه و ترس نیست.

اما جغد جواب داد: نه.

حفره ای درون انسان دیدم،

آنقدر عمیق که کسی را یارای پر کردن آن نیست.

این همان چیزی است که او را غمگین می کند و مجبورش می کند بیشتر بخواهد.

او آنقدر به خواستن ادامه می دهد تا روزی که هستی می گوید:

من تمام شده ام و دیگر چیزی ندارم پیشکش کنم!





|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


مطالب مرتبط با اين پست







مي توانيد ديدگاه خود را بنويسيد


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات
تبادل لينک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تک درخت و آدرس lonetree.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سايت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 777
:: کل نظرات : 19

آمار کاربران

:: افراد آنلاين : 1
:: تعداد اعضا : 10

کاربران آنلاين


آمار بازديد

:: بازديد امروز : 3608
:: بارديد ديروز : 1467
:: بازديد هفته : 3608
:: بازديد ماه : 16887
:: بازديد سال : 85189
:: بازديد کلي : 345571
منوي کاربري


عضو شويد


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری