گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
قصد من از حیات، تماشای چشم توست
جمعه 26 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 299 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

ای رفته کم‌کم از دل و جان، ناگهان بیا

مثل خدا به یاد ستمدیدگان بیا

قصد من از حیات، تماشای چشم توست

ای جان فدای چشم تو؛ با قصد جان بیا

چشم حسود کور، سخن با کسی مگو

از من نشان بپرس ولی‌ بی‌نشان بیا

ایمان خلق و صبر مرا امتحان مکن

بی‌آن‌که دلبری کنی از این و آن بیا

قلب مرا هنوز به یغما نبرده‌ای

ای راهزن دوباره به این کاروان بیا

فاضل نظری

تک درخت



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


بعد از اين بگذار قلب بي‌قراري بشكند
شنبه 20 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 314 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

بعد از اين بگذار قلب بي‌قراري بشكند

گل نمي‌رويد، چه غم گر شاخساري بشكند

بايد اين آيينه را برق نگاهي مي‌شكست

پيش از آن ساعت كه از بار غباري بشكند

گر بخواهم گل برويد بعد از اين از سينه‌ام

صبر بايد كرد تا سنگ مزاري بشكند

شانه‌هايم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه

تخته‌سنگي زير پاي آبشاري بشكند

كاروان غنچه‌هاي سرخ، روزي مي‌رسد

قيمت لب‌هاي سرخت روزگاري بشكند

فاضل نظری

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


اندوه سفر
دو شنبه 8 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 502 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

گرد از سر و روی کاروانها پیداست

دلواپسی  شگفت جانها پیداست

هروقت که رفتن از سر ناچاریست

اندوه  سفر  از چمدانها پیداست !


موضوعات مرتبط: پیامک , , ,

|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


امشب از دردی حکایت می‌کنم
جمعه 18 تير 1395 ساعت | بازديد : 2594 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

امشب از دردی حکایت می‌کنم
از دل از ماندن شکایت می‌کنم

***

اه، از این روزگار بدسرشت
سرنوشتم را چه نازیبا نوشت

***

کاروانی از بهار این‌جا گذشت
قسمت من حسرت و افسوس گشت

***

آسمانی از پرستو رفته است
روزهای پر هیاهو رفته است

***

زخم‌ها برمن تبسم کرده‌اند
آرزوها راه را گم کرده‌اند

***

مرغ روحم با نشستن خو گرفت
ماند در کنج قفس تا بو گرفت

***

زخم‌ها امشب فراموشم کنید

شعله‌های مرگ خاموشم کنید

***

شب کنارم خیمه زد، اندوه ماند
آفتابم باز پشت کوه ماند

***

کاش امشب خنده‌ها جان می‌گرفت
ماجرای درد پایان می‌گرفت

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


ای ساربان آهسته رو (غزلیات سعدی)
چهار شنبه 4 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 902 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

ای ساربان

ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود

وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود

من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او

گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود

گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون

پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود

محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان

کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود

او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان

دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود

برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم

چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می‌رود

با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او

در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود

بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین

کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود

شب تا سحر می‌نغنوم و اندرز کس می‌نشنوم

وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود

گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل

وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود

صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من

گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود

سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا

طاقت نمیارم جفا کار از فغانم می‌رود

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد

موضوعات
تبادل لينک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تک درخت و آدرس lonetree.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سايت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 777
:: کل نظرات : 19

آمار کاربران

:: افراد آنلاين : 1
:: تعداد اعضا : 10

کاربران آنلاين


آمار بازديد

:: بازديد امروز : 196
:: بارديد ديروز : 0
:: بازديد هفته : 497
:: بازديد ماه : 4432
:: بازديد سال : 15557
:: بازديد کلي : 275939
منوي کاربري


عضو شويد


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری