گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
|
جمعه 2 مهر 1395 ساعت |
بازديد : 219 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
از عشق مکن شکوه که جای گلهای نیست
بگذار بسوزد دل من مسئلهای نیست
***
من سوختهام در تب، آنقدر که امروز
بین من و خورشید دگر فاصلهای نیست
***
غمدیدهترین عابر این خاک منم من
جز بارش خون چشم مرا مشغلهای نیست
***
در خانهام آواز سکوت است، خدایا
مانند کویری که در آن قافلهای نیست
***
میخواستم از درد بگویم ولی افسوس
در دسترس هیچکسی حوصلهای نیست
***
شرمندهام از روی شما، بد غزلی شد
هرچند از این ذهن پریشان گلهای نیست
تک درخت
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 1105 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
ساقی امشب باده از بالا بریز
باده از خم خانه مولا بریز
باده ای بیرنگ و آتشگون بده
زانكه دوشم دادهای افزون بده
ای انیس خلوت شبهای من
میچكد نام تو از لبهای من
محو كن در بادهات جام مرا
كربلایی كن سرانجام مرا
یا علی، درویش و صوفی نیستم
فاش میگویم كه كوفی نیستم
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
دو شنبه 22 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 795 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
نفس خود قربان بکن در راه او
نی که خون جاری کنی در آب جو
مولانا
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
یک شنبه 21 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 331 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
شراب تلخ
شراب تلخ بیاور که وقت شیداییست
که آنچه در سرِ من نیست، بیم رسواییست
چه غم که خلق به حسن تو عیب میگیرند؟
همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست
اگر خیال تماشاست در سرت، بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشاییست
شباهت من و تو هرچه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل تنهاییست
کنون اگرچه کویرم هنوز در سرِ من
صدای پر زدن مرغهای دریاییست
فاضل نظری
برچسبها:
فاضل نظری ,
شراب تلخ ,
وقت شیدایی ,
شعر عاشقانه ,
دلتنگی ,
بیم رسوایی ,
رسوایی ,
غم ,
حسن ,
عیب ,
زخم زبان ,
خون بها ,
زخم ,
زبان ,
خون ,
بهای زیبایی ,
خیال تماشا ,
آبشار ,
کویر ,
فصل مشترک ,
عشق ,
عقل ,
تنهایی ,
مرغ های دریایی ,
مرغ دریایی ,
مرغ ,
دریا ,
دریایی ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
یک شنبه 21 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 364 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
ای جان جان جانم تو جان جان جانی
بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی
پی میبرد به چیزی جانم ولی نه چیزی
تو آنی و نه آنی یا جانی و نه جانی
بس کز همه جهانت جستم به قدر طاقت
اکنون نگاه کردم تو خود همه جهانی
گنج نهانی اما چندین طلسم داری
هرگز کسی ندانست گنجی بدین نهانی
نی نی که عقل و جانم حیران شدند و واله
تا چون نهفته ماند چیزی بدین عیانی
چیزی که از رگ من خون میچکید کردم
فانی شدم کنون من باقی دگر تو دانی
کردم محاسن خود دستار خوان راهت
تا بو که از ره خود گردی برو فشانی
در چار میخ دنیا مضطر بماندهام من
گر وارهانی از خود دانم که میتوانی
عطار بینشان شد از خویشتن بهکلی
بویی فرست او را از کنه بینشانی
عطار
برچسبها:
عطار ,
جان ,
چار میخ ,
دنیا ,
قطعه ,
محاسن ,
دستار ,
فانی ,
رگ ,
خون ,
عقل و جان ,
گنج ,
طلسم ,
جهانی ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
شنبه 20 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 350 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته
از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته
یک سینه غرق مستی دارد هوای باران
از این خراب رسوا امشب دلم گرفته
امشب خیال دارم تا صبح گریه کردن
شرمندهام خدایا امشب دلم گرفته
خون دل شکسته بر دیدگان تشنه
باید شود هویدا امشب دلم گرفته
ساقی عجب صفایی دارد پیالی تو
پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته
گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است
فردا به چشم اما امشب دلم گرفته
برچسبها:
آسمان زیبا ,
امشب ,
دلم گرفته ,
رسوا ,
عرق ,
مستی ,
هویدا ,
خدایا ,
خون ,
دل شکسته ,
مولا ,
خون دل ,
متین ,
چشم ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
شنبه 16 مرداد 1395 ساعت |
بازديد : 370 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن
در این حصار جادویی روزگار بشکن
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون
به جنون صلابت صخرهی کوهسار بشکن
تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم دیده بگشا، صف انتظار بشکن
زبرون کسی نیاید، چو به یاری تو این جا
تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن
شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه
تو به آذرخشی این سایه دیوسار بشکن
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
تو خود آفتاب خود باش، طلسم کار بشکن
بسرای تا که هستی، که سرودنست بودن
به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن
محمدرضا شفیعی کدکنی
برچسبها:
شفیعی کدکنی ,
محمدرضا ,
حصار ,
نفسم گرفت ,
روزگار ,
شقایق ,
خون ,
ترنم ,
ترانه ,
صبح ,
لب ,
زخم ,
سپه ,
امشب ,
آفتاب ,
دژ ,
دیار ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
یک شنبه 6 تير 1395 ساعت |
بازديد : 819 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
صورتگر نقاشم هر لحظه بتي سازم
وانگه همه بتها را در پيش تو بگدازم
صد نقش برانگيزم با روح درآميزم
چون نقش تو را بينم در آتشش اندازم
تو ساقي خماري يا دشمن هشياري
يا آنکه کني ويران هر خانه که مي سازم
جان ريخته شد بر تو آميخته شد با تو
چون بوي تو دارد جان جان را هله بنوازم
هر خون که ز من رويد با خاک تو مي گويد
با مهر تو همرنگم با عشق تو هنبازم
در خانه آب و گل بيتوست خراب اين دل
يا خانه درآ جانا يا خانه بپردازم
مولانا
برچسبها:
جلال الدین محمد بلخی ,
مولوی ,
صورتگر ,
نقاش ,
بت ,
روح ,
نقش ,
آتش ,
ساقی ,
خماری ,
دشمن ,
هوشیاری ,
جان ,
ویران ,
خانه ,
آمیخته ,
بو ,
هله ,
خون ,
خاک ,
مهر ,
همرنگ ,
عشق ,
آب و گل ,
خراب ,
دل ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 1 تير 1395 ساعت |
بازديد : 510 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
نامردها چند بغض به یک گلو؟؟؟
***
به سلامتی کسی که اگه همه باشن و اون نباشه انگار هیچ کس نیست!
***
نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم
تو همیشه دعوتی
رأس ساعت دلتنگی
***
چه شبی است يارب امشب كه ز پس سحر ندارد مــن و بـاز آن دعـاهـا كـه يكـي اثـر نـدارد
غلط است اين كه گويند دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد
***
***
مـن آهنـگ غریب روزگــارم
غمـی بـیانتـها در سینـه دارم
تمام هستیام یک قلب پاکست
که آن را زیـر پایت مـیگذارم
برچسبها:
شب ,
سحر ,
دعا ,
اثر ,
دل ,
غصه ,
خون ,
خبر ,
بغض ,
گلو ,
نگاه ,
دعوت ,
ساعت ,
دلتنگی ,
غریب ,
روزگار ,
آهنگ ,
سینه ,
هستی ,
قلب ,
تک درخت ,
SMS ,
lonetree ,
,
موضوعات مرتبط:
پیامک ,
,
,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
پنج شنبه 5 آذر 1394 ساعت |
بازديد : 575 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
سکهی این مهر از خورشید هم زرینتر است
خون ما از خون دیگر عاشقان رنگینتر است
رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت
میروی اما بدان دریا ز من پایینتر است
ما چنان آیینهها بودیم، رو در رو ولی
امشب این آیینه از آن آینه غمگینتر است
گر جوابم را نمیگویی، جوابم کن به قهر
گاه یک دشنام از صدها دعا شیرینتر است
سنگدل! من دوستت دارم، فراموشم مکن
بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگینتر است
فاضل نظری
برچسبها:
فاضل نظری ,
سکه ,
مهر ,
خورشید ,
زرین ,
خون ,
رنگین ,
عاشقان ,
رود ,
دریا ,
کوه ,
اندوه ,
آیینه ,
آینه ,
غمگین ,
قهر ,
دشنام ,
دعا ,
شیرین ,
سنگدل ,
دوستت دارم ,
فراموش ,
مزار ,
غبار ,
سنگ ,
سنگین تر ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 4 شهريور 1394 ساعت |
بازديد : 952 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
ای ساربان
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم و اندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیارم جفا کار از فغانم میرود
برچسبها:
سعدی ,
غزل ,
ای ساربان ,
دلستان ,
مهجور ,
رنجور ,
نیش ,
استخوان ,
نیرنگ ,
فسون ,
ریش ,
خون ,
آستان ,
محمل ,
ساربان ,
کاروان ,
عشق ,
سرو روان ,
روانم ,
دامن کشان ,
زهر تنهایی ,
نشان ,
یار ,
سرکش ,
عیش ,
ناخوش ,
مجمر ,
آتش ,
دخان ,
بیداد ,
عهد بی بنیاد ,
سینه ,
یاد او ,
زبان ,
چشم ,
دلستان ,
نازنین ,
آشوب ,
فریاد ,
زمین ,
آسمان ,
شب ,
سحر ,
می نغنوم ,
اندرز ,
قاصد ,
عنان ,
ابل ,
خر ,
گل ,
صبر ,
وصال ,
دلدار ,
سخن ,
شیخ اجل ,
شیرین سخن ,
فغان ,
لایق ,
بی وفا ,
طاقت ,
جفا ,
تک درخت ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 4 شهريور 1394 ساعت |
بازديد : 831 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
هرچه کنی بکن مکن ترک من ای نگار من
هر چه بری ببر مبر سنگدلی به کار من
هر چه هلی بهل مهل پرده به روی چون قمر
هر چه دری بدر مدر پرده اعتبار من
هر چه کشی بکش مکش باده به بزم مدعی
هر چه خوری بخور مخور خون من ای نگار من
هر چه دهی بده مده زلف به باد ای صنم
هر چه نهی بنه منه پای به رهگذار من
هر چه کشی بکش مکش صید حرم که نیست خوش
هر چه شوی بشو مشو تشنه به خون زار من
هر چه بری ببر مبر رشته الفت مرا
هر چه کنی بکن مکن خانه اختیار من
هر چه روی برو مرو راه خلاف دوستی
هر چه زنی بزن مزن طعنه به روزگار من
شوريده شيرازي
برچسبها:
شوریده شیرازی ,
نگار ,
سنگدل ,
قمر ,
پرده اعتبار ,
باده ,
بزم ,
مدعی ,
خون ,
زلف ,
صنم ,
رهگذار ,
صید ,
حرم ,
تشنه ,
رشته الفت ,
اختیار ,
خانه ,
تک درخت ,
راه خلاف دوستی ,
بزن ,
مزن ,
طعنه ,
روزگار ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد
|
|
|
|